از طرفی شیخ اصلاحات که زندگی سیاسی خود را در احزاب و گروههای مختلف اصلاحات پشت سر گذاشته و حالا خود سردمدار حزبی نوپاست زودتر از بقیه اصلاح طلبان وارد عرصه انتخاباتی شد واز این جهت مورد انتقادهایی قرار گرفت. مهدی کروبی به قول برخی از متحصنین مجلس ششم کوپن حضور خاتمی در انتخابات را سوزاند ولی سید محمد خاتمی هم که دوم خرداد 76 هرگز تصور نمی کرد بیش از 6 میلیون رای داشته باشد و به قول اطرافیانش تنها برای دست گرمی وارد عرصه انتخاباتی شده بود و هیچ برنامه و کادر اجرایی برای خودش پیش بینی نکرده بود با اعلام زود هنگام حضورش در عرصه رقابت انتخابات ریاست جمهوری دهم می خواست اینگونه وانمود کند که همچون کروبی «بی برنامه وارد این صحنه{انتخابات}نشده است».
این طور نیست چون واقعا آقای خاتمی هم از موضوع بی خبر بود و الان هم انصرافش قطعی است و همان طور که قبلا هم گفته بود بلافاصله بعد از اعلام نامزدی آقای میرحسین از رقابت کناره گیری کرد.
خیر، آقای عارف هم ظاهرا از این کار منصرف شده است.
آقای میرحسین موسوی همان طور که در پاسخ نامه خود به انصراف آقای خاتمی نوشت تاکید بر اصلاح طلبی داشته است و قطعا متعلق به این جبهه محسوب می شود و علت بسیار روشن مطلب هم این است که اگر مهندس موسوی خودش را اصلاح طلب نمی دانست از اول که وارد موضوع انتخابات شد با آقای خاتمی و دیگر بزرگان جبهه اصلاحات مشورت نمی کرد. برداشت من این است که آقای موسوی یک گفتمان متفاوت از برخی زوایا با ما دارد اما خیلی در ظاهر معلوم نیست، اشتراکات زیادی هم دارد که کاملا به چشم می آید؛ مثلا ایشان در بحث آزادی های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تاکید فوق العاده ای دارد، این همان جلوه دیگری است که در قالب مردم سالاری دموکراسی از زبان اصلاح طلبان بیان می شود و حالا گفتمان اصلی اصلاح طلبان است؛ یا بحث اسقلال که از مبانی اصلی اصلاحات است. من معتقدم که آقای موسوی باید مسائل را باز کند و برنامه ها، شعار ها و اهدافش را برای مردم روشن کند.
چارچوب فکری آقای موسوی اصلاح طلبی است و اگر گاهی اوقات بازگشت به اصول را مطرح می کند می خواهد تاکید کند بر آن اندیشه نابی که امام راحل داشتند اما اینکه با این گفتمان می تواند پیرو گفتمان آقای خاتمی باشد سوالی است که در ذهن ما هم وجود دارد بنابراین از این جهت باید یک مقدار ایشان مسائل را بیشتر باز کند. در هر حالت آقای میرحسین موسوی نامزد همین جریان {اصلاحات} در سال 76 قبل از آقای خاتمی و در سال 84 قبل از آقای معین و کروبی بوده، بنابراین مهندس موسوی با توجه به تیمی که او را همراهی می کند و نقطه نظراتی که دارد خارج از دایره اصلاح طلبی دیده نمی شود اما طبیعتا تفاوت هایی را در بعضی از مسائل با شاخص های اصلی اصلاح طلبی دارد.
تلقی من این است که آقای میرحسین این دفعه جدی آمده است و هیچ نشانه ای در گفت و گو های صریح، علنی و خصوصی او پیدا نمی کنیم که دال بر کناره گیری از انتخابات باشد. میرحسین در آخرین دیدارش با خاتمی گفته است «من آمده ام که بمانم و خواهم ماند»، به نظر من هم اگر آقای خاتمی یک مقداراحتمال می داد موسوی تصمیم جدی ندارد انصراف نمی داد.
آقای خاتمی20 بهمن و آقای موسوی20 اسفند اعلام نامزدی کردند. خاتمی قبل از اعلام کاندیداتوری با آقای موسوی دیدار داشت و با او گفت و گو کرده بود و آقای موسوی هم به او گفته بود که من بعید می دانم تا اردیبهشت ماه به جمع بندی برسم و برای حضور در انتخابات اعلام رسمی کنم؛ آقای خاتمی هم با توجه به فضای اجتماعی که در کشور ایجاد شده بود و موج جدی که طالب حضور او بود به این جمع بندی رسید که باید زودتر وارد عرصه شود و زمان را بیشتر در اختیار بگیرد و سر این مساله که زمان اعلام نامزدی باید بیشتر از این ها باشد با مهندس موسوی به جمع بندی مشترک نرسید و خود آقای خاتمی هم تصور می کرد که مهندی موسوی تا اردیبهشت ماه اعلام رسمی نخواهد کرد. آقای خاتمی همین طور که قبلا هم گفته بود هر زمانی که مهندس موسوی اعلام نامزدی می کرد کنار می کشید، حالا چون آقای موسوی زودتر اعلام کرد، خاتمی زودتر انصراف داد؟ به نظر من آقای خاتمی این احتمال را هم می داد که ادامه فعالیت هر دو نفرشان تا نزدیکی های انتخابت ممکن است تاثیرات منفی داشته باشد و اینکه رقیب برداشت و بهره برداری خاصی از این وضعیت کند لذا انصراف خودش را بلافاصله اعلام کرد. من هم معتقدم یک سوال جدی هست که باید آقای موسوی به آن پاسخ دهد چون افکار عمومی منتظر شنیدن پاسخ این سوال است که چه روندی و یا چه اتفاقی رخ داد که اعلام اولیه در اردیبهشت ماه به اسفند ماه رسید.
مهندس موسوی 20 سال است که سکوت کرده و در این مدت اظهار نظری نداشته بنابراین اینگونه نظرات در خصوص ایشان صادق نیست. آقای میرحسین با توجه به شرایط حساس کشور خودش به تحلیلی کاربردی رسیده است و در یک همایش چند ساعته آن را به عنوان الگوی مدیریت در دهه چهارم ارائه داد و با همین تحلیل و جمع بندی وارد میدان شد. به عقیده من مهنس حرف تازه هم دارد ولی افکار عمومی باید این حرف ها را ارزیابی و جمع بندی کند و به تصمیم برسد. از طرف دیگر این دوره از انتخابات ریاست جمهوری بدین جهت اهمیت دارد که عموم جامعه به دنبال حرف نو نیستند چون حرف های نو را در گذشته شنیدند و از طرف دیگر چون شرایط زندگی برای مردم بسیار سخت شده است مردم به دنبال همان حداقل هایی هستند که در دولت های پیشین تجربه کردند، حالا اگر نظام و ابزارهای موثر در نظام مثل رسانه های عمومی جدی و با دلسوزی دغدغه های مردم را تعقیب کنند در سال 88 یک انتخابات خیلی معناداری را شاهد خواهیم بود.
مثلا؟
میرحسین در بیانیه اعلام حضورش تاکید بر اصل 44 و 43 قانون اساسی داشته است.
روی هر دو تاکید داشت.در ملاقات هایش هم روی این دو اصل تاکید کرده است چون برخی تصورشان این بود که دیدگاه های اقتصادی مهندس همان دیدگاه های دوران جنگ است. از جهتی مهندس موسوی تازه اعلام حضور کرده و هنوز کنفرانس خبری جامع و فراگیر نداشته و هنوز به سفرهای استانی نرفته یا حتی روزنامه اش را منتشر نکرده و این ها تماما بعد از تعطیلات نوروز شروع خواهد شد. آقای موسوی کاملا مخالف انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی بود که این نشان از یک مشی روزآمد شده و نگاه کارشناسی در حوزه های اقتصادی دارد.
چنین ذهنیتی در جبهه اصلاحات وجود نداشته و ندارد. من از عملکرد دوستان اصلاحات اینگونه می فهمم که تقاضایشان از میرحسین در سال 76 و 84 برای نامزدی اصلا استفاده از نام ایشان نبوده و آن میزان مراجعات و جلساتی که بزرگان جریان اصلاحات با مهندس موسوی داشتند حکایت از این دارد که تقاضاها جدی بوده است، میرحسین هم در آن زمان کلیات موضوع را پذیرفته بود ولی شرط و شروطی گذاشته بود که تحقق این شرط و شروط خارج از توان جبهه اصلاحات و جریان اصلاح طلبی بود، مثل در اختیار داشتن یک شبکه تلویزیونی و نیروی اتظامی که این مطالبات از قدرت جبهه اصلاحات و دولت وقت آقای خاتمی خارج بود اما این دوره بدین جهت حضور مهندس موسوی برای برخی از دوستان اصلاح طلب غیر منتظره بود که آقای میرحسین به آقای خاتمی گفته بود زودتر از اردیبهشت ماه جواب قطعی نمی دهد در عین حال که سال 87 هم قبل از آنکه خیلی از احزاب آقای خاتمی را به میدان بیاورند انگشتان خود را روی مهندس موسوی گذاشته بودند و از همان اوایل هم با ایشان جلساتی داشتند. به نظر من مهندس موسوی همیشه در جبهه اصلاحات به عنوان یک فرد واجد شرایط و قابل قبول برای مدیریت اجرایی کشور مطرح بوده و این دوره به خاطر اینکه او شرایط کنونی کشور را خطیر و بحرانی تصور می کند وارد میدان شد و بخشی از جریان اصولگرایی هم او را همراهی خواهد کرد چون ملاقات هایی تاکنون با مهندس انجام شده است.
من فکر می کنم دوستان اصولگرا قدری تحت تاثیر رسانه های حکومت قرار دارند، من نمی دانم بحران را دیگر به چه وضعیتی می توان اتلاق کرد؟ سال 84 خیلی از کارشناسان اقتصادی وضعیت اقتصادی 87 را پیش بینی می کردند، به نظر شما این تورم بحران نیست؟ تصویب 3 قطعنامه در سازمان ملل علیه ایران بحران نیست؟ امسال هیچ کس پیش بینی نمی کرد که اقای احمدی نژاد و آقای لاریجانی که هر دو از یک جناح و وابسته به یک جریان هستند اینگونه با هم نامه نگاری کنند و قوه های تحت نظر یکدیگر را زیر سوال ببرند اما مجلس در لایحه بودجه خطر جدی تری احساس کرد و خیلی جدی تر به موضوع نگاه کرد و توانست اندکی جلوی آثار تورمی بودجه را بگیرد و این یعنی جلوگیری از بحرانی دیگر.
من فکر می کنم هر کسی که وفاداری خودش را به قانون اساسی اعلام کرد و در چارچوب آن عمل نمود در مدار و در مسیرحرکت کرده است، آقای مهندس موسوی عضو برجسته جبهه اصلاحات و ترجمان رویکرد و اهداف امام است که البته در برخی جزئیات با رهبران اصلاحات اختلاف دارد ولی در کل یک اصلاح طلب است و در این اردوگاه قرار می گیرد.
نه! اصلا اینطور نیست. من به عنوان عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب می گویم که اصلا دعوای اصلی مشارکت و مجمع روحانیون با اصولگرایی و گفتمان جدیدی است که بدون پیشینه تاریخی ظهور کرده است و من همیشه به عنوان جریان نوظهور از آن نام برده ام، این گفتمان است که اندیشه و مبانی امام و انقلاب اسلامی را دچار آسیب جدی می کند لذا ما با تمام توان در جبهه اصلاحات و تمام احزاب وابسته به این جریان ایستاده ایم تا این تفکر را که معتقدیم با تفکر امام کاملا متفاوت است به حاشیه برانیم. افرادی هم که ما را با نهضت آزادی قیاس و تشبیه می کنند حتما نمی دانند که میان این دو فرق است و ما خیلی از مواضع دوستان در نهضت آزادی را قبول نداریم.
اینگونه نیست، شاید محدودیت به وجود آید ولی کاملا از بین نمی رود چون اگر آقای خاتمی برود هواداران تفکر او که از میان نمی رود.
جبهه اصلاحات از اول به دنبال آقای خاتمی بود چون به غیر از او تضمین پیروزی در انتخابات کار خیلی سختی است. اما حالا که خاتمی از رقابت کنار کشیده است باید همان طور که خودش اعلام کرد از میان میرحسین و کروبی یک نفر به عنوان کاندیدای واحد جریان معرفی شود که انشاالله بعد از عید این کار صورت می گیرد.
باید به طور رسمی اعلام کنیم و من شخصا معتقدم که احزاب خود به خود به طرف نامزد واحد خواهند رفت اما فر ض کنید مجمع روحانیون نتواند به جمع بندی برسد و برخی اعضای ان به سمت میرحسین و برخی به سمت کروبی بروند ولی در نهایت همه انها نامزد واحدی را معرفی می کنند.پیش بینی من این است که بعد از تعطیلات نوروز کم کم فضای انتخابات شکل واقعی تری خواهد گرفت و پر رنگ تر خواهد شد.
یک حزب سیاسی باید در هر انتخابات حضور فعال داشته باشد. شرایط احزاب در هر انتخاباتی غیر قابل پیش بینی است زیرا زمانی با حضور خاتمی تکلیف مشخص است ولی زمان دیگر با انصراف او برنامه ها به هم می ریزد و باید از آرمان ها پایین آمد. من معتقدم جبهه اصلاحات و سازمان مجاهدین راهبردشان راهبرد تغییر است و چون سازمان مجاهدین به دنبال ائتلاف و انسجام بوده بنابراین ممکن است خیلی وقت ها از باورها و جمع بندی های خودش کوتاه بیاید به خاطر اینکه انسجام و ائتلاف در جبهه اصلاحات حفظ شود و آن راهبرد تغییر یعنی اینکه دولت فعلی و آقای احمدی نژاد نباشد، محقق شود اگر چه با حضور نامزد اصلاح طلبی باشد که با سازمان اختلاف نظر داشته باشد.
بله، ما باید با اجماع به انتخابات وارد شویم.
خیر. الان پیش بینی کار سختی است. آقای کروبی که گفتمانشان روشن و تبیین شده است چون فعالیت خودشان را خیلی زودتر شروع کرده اند. آقای موسوی هم تازه آمده است و باید به هر صورت گفتمان خودش را شفاف کند، از طرفی با کناره گیری آقای خاتمی جبهه اصولگرایی دچار مشکلات جدی تری شده است چون آن ها تکلیف شان روشن بود و همه روی آقای احمدی نژاد اجماع داشتند ولی الان دیگر چنین انگیزه ای در میان آن ها دیده نمی شود و به همین دلیل است که آقای قالیباف ستاد انتخاباتی اش را فعال می کند بنابراین اینگونه به نظر می رسد که الان در جبهه اصولگرایی نامزدهای دیگری هم فعال خواهند شد همان طور که در جبهه اصلاحات چنین وضعیتی وجود دارد.
سال76 هم آقای خاتمی اولین بار بود که وارد انتخابات می شد، آقای احمدی نژاد هم سال 84 برای اولین بار از مردم رای می گرفت. جامعه ما به خاطر اینکه جامعه حزبی نیست و عملا با کار تشکیلاتی جلو نمی رود و از طرفی هم بخش قابل توجهی از جامعه ما تحت تاثیر رسانه های عمومی است غیرقابل پیش بینی است.
من فکر می کنم جبهه اصلاحات با تمام جمع بندی هایی که روی آقای میرحسین داشته پشت سر آقای هاشمی خواهد آمد همانطور که دور دوم سال 84 آمد.
این نظریه هم وجود دارد؛ ولی آقای موسوی با توجه به اجماعی که در سطح ملی نسبت به ایشان وجود دارد تصور می کند پیروز میدان خواهد بود.
امکان دارد آقای کروبی هم ائتلاف کند. کروبی شروع خوبی داشته اما معتقدم با کسی رقابت نمی کند و تابع نظر جمع و همان شورای حکمیت است که خودش پیشنهاد داده بود، ایشان غیر قابل تعامل نیست.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
شنبه 01,فوریه,2025